Avareh Marg Copyright © 1390 - 1394 All right reserved

به نام خالق هستی ،به نام خدایی که عشق را آفرید..ماه را ..ستاره راو زمین را و تو را....................

حال تنها در حال تفکر به تو هستم..تویی که من را از خود بی خود کردی..برایم معنی زندگی بودی،معنی عشق ،معنی.....

نمی دانم چرا خدا یارمان نبود،نمی دانم چرا اینگونه به پایان رسید..نمی دانم چرا.......؟؟؟؟نمی دانم چرا همیشه در میان باران تنها می شوم و همسفرم می رود ...نمی دانم چرا!!!!........نمی دانم زین پس بعد تو چگونه سرکنم ..نمی دانم چه می شود..

اما...

اما آرزویم این است هرگز لبخند از لبانت پر نکشد..شاد باشی و خوش..و به تمام آرزوهایت برسی..

می دانم بودن بامن برایت سخت و دشوار بود..می دانم نبودم نیز دشوار است اما..

اما تو می توانی فراموشم کنی و من نه...

من عهد بستم..عهد بستم حتی در شب عروسی ام هم بیادت باشم و برایت بنویسم.و همین کار را می کنم.

قسم خوردم عاشقانه دوستت بدارم...

آرزو می کنم هر چه زود تر با کسی که لایق خوبی های توست آشنا شوی و عاشقش شوی..عاشقانه در آغوشش بکشی و با صدایی که مرا شیفته ساخت اورا به وجد برسانی...

اما بدان گلکم من با شادی تو شاد میشوم و با غم تو میمیرم..اگر خدای ناکرده جایی اشک بر چشمانت جاری شد به من بگو تا همدمت شوم و همراه با تو برایت ببارم..اگر روزی نیاز به غمخوار داشتی بگو تا برایت تکیه گاه شوم گر چه کمرم خمیده ..اگر روزی جان خواستی بگو تا برایت فدا کنم...

.....تکاتک جملاتی را که گاه و بی گاه بر زبان می آوردی را به یاد دارم..تکاتک جملات را هرشب برای خود مرور میکنم..زیبا بود سخنت..کلامت.

دلکم متاسفم که نتوانستم تو را به آرزوهایت برسانم..متاسفم که طبق خواسته ی تو نبودم ..متاسفم از اینکه هر شب اشک بر چشمانم جاری است و حتی یک روز نتوانستم گوش به حرفت((گریه نکن))بدهم..متاسفم..

اما بدان از تمام آرزوهایت به یک آرزو رسیدی..یادم میآید روزی گفتی: که بزرگترین آرزویم این است:هرگز روزی نرسد که بگویی کاش با او آشنا نمی شدم..کاش و حیف و افسوس از بودن با او...؛قول شرف میدم که هرگز پشیمان نشدم و نخواهم شد..

نمی دانم چطور این شب را به سحر برسانم؟؟!!!!!!!!!!! شب فراق ...

فقط بدان دوستت دارم عشقم...






http://up.ghalebgraph.ir/up/galebgraph/authors/hamidreza/Bahman94/3/10.png


1 / 9 / 1390 5:27 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

C†?êmê§